بگو آفتاب در برابرت زانو بزند.
بگو آسمان، جبهه ساي همه آدينه هايي شود كه گمان مي برد توآن ها را آبي تر و نوراني تر خواهي كرد.
نازنين؛نياز ما را ببين،قلب هاي مجروح گنجشك هاي زمين، فرياد رس زمان را مي طلبند وهمه آسماني ها،روي ما تو رااز دور مي بوسند.
پيراهن انديشه من به يمن و بركت نام تو، سپيده مانده است.
دلم هواي پريدن به سوي كوي تو رادارد.دست هاي انتظارم به آسمان رسيده.
همه مردم ديار من، سينه چاك رؤيت خورشيدند. همه از جان و دل تو را مي جويند.
همه نام مقدس تو را زمزمه مي كنند. همه خويشتن را فدايي گام هاي تو مي دانند.
اي گل اندام؛ دامان حوصله من چقدر كوتاه است؛ اي كاش رداي گلباران نوازش كلام تورا بر دوش گوش و هوش خويش ببينم؛
اي كاش سروشي در گوش جانم نغمه پردازي كند كه؛«هان و هان؛ خود رابه گامهاي محبوب برسان؛»
اي معشوق عارفان؛ اي يوسف عاشقان؛ اي اميد دار و ديارمان؛
شكوفه هاي انتظارما را بشكوفان و در اين دنياي پر طوفان، ساحل دست هاي مهربانت را به ما برسان.
مهدي جان.
با خبر باشــید ای چشم انتظاران ظهــــور / بهترین سلطان عالم از همه تنهاتر است
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیت والنصروجعلنا من خیرانصاره واعوانه والمستشهدین بین یدیه
]]>
خورشید سپهر عدل و داد است جواد
سر لوحه دفتر رشاد است جواد
در جود و سخا کسی به پایش نرسد
چون مظهر جود حق جواد است، جواد
**
مظلوم تر از جواد، بغداد نداشت
آن مظهر داد، تاب بیداد نداشت
می خواست که فریاد کند تشنه لبم
از سوز عطش، طاقت فریاد نداشت
]]>
آمدنت تمام غنچه های ناشکفته ی عالم را شکوفا میکند.
گل نرجس!
بیا که نرگسهای عالم، چشم به راه آمدنت هستند.
بیا که چون ترنّم ابرهای نوبهار، وصف تو،
دلهای گداخته را غرق در خنکای اشتیاق کرده است.
گویی شمیمی است از بهشت.
جوانه هایی بر لبان باد صبا رسته است که هنوز غنچه نکرده،
طراوت گلبرگ هایش را استشمام میکنم.
میدانی چرا؟ گلها و ریحانه ای پهن دشتِ انتظار،
این بار عطری شگفت می افشانند؟
آنها خرقه از خاکی ستانیده اند که تو در آن خرامیده ای.
بدان که این بار ترانه ای نمی سرایم که به هر بیت آن،
جمال یار تمنّا کنم و وصال دیّار!
روایت من عطش ذرّه ذرّه ی هستی است…
روایت من شِکوِه نیست،
اما تو را به خدا!
بگو چه شراره ای است در این شیدایی حزن انگیز،
که نه فرارش میسر است و نه قرار در حصارش؟
چه شراره ای است چنین جانسوز؟
عقده ی دل است که به دست تو باز میشود…
تمام کرانه های غریب گواهند،
هر بار که مغربی سر رسید،
آفتاب شفق بارش به امید طلوع تو غروب کرد.
و
تو می آیی، نزدیک است ولی دور می پندارندش.
بیابیا و بشتاب بر التیام زخم های بی شمار که در دل داری،
و بخوان به نوای امَّن یُجیب، سرود آمدنت را.
من نیز دعا خواهم کرد،
دعا خواهم کرد،
براى تعجیل فرج بسیار دعا كنید، زیرا همین موجب فرج و گشایش شماست.
اللهم عجل لولیک الفرج
]]>
با زائرین این حرم الله سر کنید
مدح رضا چو آیة قرآن ز بر کنید
عید بزرگ شیعة آل پیمبر است
میلاد هشتمین حجج الله اکبر است
ای دل بگیر جان و به جانان نظاره کن
بر چهرة حقیقت ایمان نظاره کن
یک لحظه بر تمامی قرآن نظاره کن
در دست نجمه نجم فروزان نظاره کن
میلاد پارة تن زهرا و احمد است
شمس الشموس عالم آل محمد است
این مظهر جمال خداوند اکبر است
آیینة تمام نمای پیمبر است
خورشید نجمه یا مه افلاک پرور است
قرآن روی سینة موسی ابن جعفر است
بر خلق آسمان و زمین مقتداست این
جان رو نما دهید که روی خداست این
روشن هزار سینة سینا به نور او
چشم هزار موسی عمران به طور او
صف بسته اند خیل رسل در حضور او
دل بحر بی کرانه ای از شوق و شور او
ریزد برات عفو خدا از نظاره اش
دوزخ بهشت می شود از یک اشاره اش
هر قامتی که سرو لب جو نمی شود
هر صورتی که وجه هوالهو نمی شود
هر پادشه که ضامن آهو نمی شود
هر کس که نام اوست رضا، او نمی شود
در طوس پارة تن احمد بود یکی
آری رئوف آل محمد بود یکی
ای خلق خاک پای تو یا ثامن الحجج
جان جهان فدای تو یا ثامن الحجج
قرآن پر از ثنای تو یا ثامن الحجج
ایمان بود ولای تو یا ثامن الحجج
دین را به جز ولای تو اصل و اصول نیست
تهلیل بی ولای تو هرگز قبول نیست
گردون هماره دور زند در طریق تو
خورشید خشت گوشة صحن عتیق تو
با آن همه کرامت و لطف دقیق تو
خود را شمرده اند گدایان رفیق تو
دستی که دست لطف خدا می شود تویی
شاهی که خود رفیق گدا می شود تویی
یکسان بود به وقت عطای تو خاص و عام
فرقی نمی کند به درت شاه یا غلام
سلطان ندیده ام ز گدا گیرد احترام
پیش از سلام زائر خود را کند سلام
پیوسته دست بر سر زوار می کشی
تو کیستی که ناز گنه کار می کشی
پاییز بوستان دل ما بهار توست
در شهر طوسی و همه عالم دیار توست
گل بوسة امام زمان بر مزار توست
شیعه به هر کجا که رود در کنار توست
چشم و چراغ و محفلم اینجاست یا رضا
هر جا سفر کنم دلم اینجاست یا رضا
شرمنده ام از این که بپرسند کیستم
از ذره کمترم نتوان گفت چیستم
در پرتو کرامت خورشید زیستم
روزی که نیستم به کنار تو نیستم
با یک دم تو صبحدم عید می شوم
در آفتاب صحن تو، توحید می شوم
گل از نسیم صبح بهشت تو بو گرفت
خورشید پیش روی تو از شرم رو گرفت
ماه از فروغ خشت طلایت وضو گرفت
بی آبرو ز خاک درت آبرو گرفت
من دور گندم کرم تو کبوترم
ردّم نکن که از همه بی آبروترم
ای نقش دیده و دل ما جای پای تو
روح الامین کبوتر صحن و سرای تو
مضمون بده که از تو بگویم برای تو
“میثم” کجا و گفتن مدح و ثنای تو
راهم بده که ذاکر ناقابل توام
انگار اینکه خاک ره دعبل توام
هنوز پر از وضویم من… به قداست بی نظیرت سوگند، نگاهم برای دوری ات بارانیست. خیس خیس… سجاده ام پر از مریم شده و کمی از عطر گل انبیا، تمام مرا معطر کرده است. به
بزرگی ات قیام کرده ام و دستانم پر از قنوت است. به رکوع که رسـیـدم نشــانـت خـواهـم داد تـرسـم را… این که چقدر از زمان بـــی حضـورت می ترسم. گلدان شمعدانی ها را با چند
شاخه گل نرگس کنار پنجره گذاشته ام… پنجره ها بازند… و هیچ پرده ای مانع رسیدن نور نیست… با همان روشنائی بی ریایت چراغانی مان کن.
جمعه تا جمعه… لحظه به لحظه… ظهورت را چشم به راهیم….
قرص کامل ماه … از آسمان طلوع کن…
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی *** چه بــغـض ها که در گلو رســــوب شد نیامدی
حـریر آتشـــین ســخن تبر به دوش بت شــکن *** خـــــدای ما دوباره سنگ و چـــوب شد نیامدی
تـــمام طول هـــفته را به انتـــــظار جـــمعه ام *** دوبـاره صــبح ظهر عصرنه غروب شد نیــــامــدی
حضرت امام جعفر صادق(ع) پيشواي ششم مسلمانان، در اين روز به دست خليفه ي عباسي، منصور دوانيقي مسموم و در مدينه به شهادت رسيد. امام صادق(ع) به شيخ الائمه نيز معروف است زيرا عمر ايشان از تمامي ائمه اطهار(ع) طولاني تر است. حضرت را در قبرستان بقيع در كنار پدر، جدّ و امام حسن مجتبي(ع) دفن كردند.
آن امام به هنگام شهادت شصت و پنج سال داشته و مدت سي و چهار سال از امامت حضرتش مي گذشت.
در ميان امامان معصوم(ع)، براي هيچ كدام همانند امام صادق(ع) فرصت و شرايط مساعدي پيش نيامد تا بتوانند در سطح وسيع به انقلاب فرهنگي بپردازند و با تشريح فرهنگ غني و پُرمايه ي اسلام، بر گسترش اين دين آسماني بيفزايند. ولي براي امام صادق(ع) اين فرصت، در گير و دار كشمكش ها و رودرويى بني اميه و بني عباس و جنگ قدرت به دست آمد. آن بزرگمرد علم و عمل از اين فرصت استفاده ي كامل كرد و اسلام و فقهِ آن را از ديدگاه ائمه ي اهل بيت(ع) معرفي نمود و با تربيت شاگردان بسيار و برجسته، حيات تازه اي به اسلام و مسلمين بخشيد و فرهنگ ناب تشيّع را كه از متن اسلام محمدي و علوي نشأت گرفته بود به جهانيان عرصه كرد. امام صادق(ع) به عنوان رييس مذهب جعفري حوزه ي علميه ي اسلامي در سطح عميق و وسيع تشكيل داده و علوم اسلامي را تدريس مي نمود. در اين حوزه، چهار هزار نفر به فراگيري علوم آل محمد(ص) مي پرداخته و حضرت در اين زمان، اسلام اصيل را از زير حجاب تيره و تار اسلام بني اميه و بني عباس آشكار ساخت.
]]>
فاطمه امشب به سامرا عزا بر پا کند
دیده را یاد امام عسکری دریا کند
ای خوش آن چشمی که امشب با امام عصر خود
خون دل جاری به رخ در مرگ آن مولا کند
آنکه سان می دید از خیل ملک در آسمان
در دل خاک زمین باید چرا مأوی کند
هیچ کس باور نمی کرد اینکه آن ماه حجاز
جا به ابر خاک غم در شهر سامرا کند
هیچ کس باور نمی کرد اینکه از داغ پدر
در سنین کودکی مهدی عزا بر پا کند
کودک پنج ساله را بنگر که می باید نماز
با قد خم گشته بر آن قامت رعنا کند
مهدی جان برگریه ی چشمانت قربان.
]]>