یامهدی جان
عزيزترين عزيز جان و دلم؛
هواي عاطفه دنيا ابري است؛ دلم گرفتار تنگ غروب است،
همواره به چشمهايم التماس ميكنم كه تا تورا نديده، كم سو نشود.
خودم را پيوسته به دامان خواهش دست هايم مي اندازم كه روزي هزار بارنام تو را درمركز قلبم با خط درشت بنويسد.
همه روزه منت زبانم را ميكشم كه همواره تو رازمزمه كند.
هيچ شاعري نيست كه بتواند خوبي هاي تورا در غزل، جاودانه كند يا عشق خودش را به تو، در قالب قصيده اي رسيده و و ناب، به بازار عاشقان روانه كند.
اي محبوب روزهاي آفتابين دنيا؛اي معشوق همه ما؛ اي زيبا ترين چهره آفرينش؛ بگو گيسوان شب هاي تار فراق،سرشاخه هاي بلندباغ وجود تو را رها كنند؛
بگو آفتاب در برابرت زانو بزند.
بگو آسمان، جبهه ساي همه آدينه هايي شود كه گمان مي برد توآن ها را آبي تر و نوراني تر خواهي كرد.
نازنين؛نياز ما را ببين،قلب هاي مجروح گنجشك هاي زمين، فرياد رس زمان را مي طلبند وهمه آسماني ها،روي ما تو رااز دور مي بوسند.
پيراهن انديشه من به يمن و بركت نام تو، سپيده مانده است.
دلم هواي پريدن به سوي كوي تو رادارد.دست هاي انتظارم به آسمان رسيده.
همه مردم ديار من، سينه چاك رؤيت خورشيدند. همه از جان و دل تو را مي جويند.
همه نام مقدس تو را زمزمه مي كنند. همه خويشتن را فدايي گام هاي تو مي دانند.
اي گل اندام؛ دامان حوصله من چقدر كوتاه است؛ اي كاش رداي گلباران نوازش كلام تورا بر دوش گوش و هوش خويش ببينم؛
اي كاش سروشي در گوش جانم نغمه پردازي كند كه؛«هان و هان؛ خود رابه گامهاي محبوب برسان؛»
اي معشوق عارفان؛ اي يوسف عاشقان؛ اي اميد دار و ديارمان؛
شكوفه هاي انتظارما را بشكوفان و در اين دنياي پر طوفان، ساحل دست هاي مهربانت را به ما برسان.
مهدي جان.
با خبر باشــید ای چشم انتظاران ظهــــور / بهترین سلطان عالم از همه تنهاتر است
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیت والنصروجعلنا من خیرانصاره واعوانه والمستشهدین بین یدیه